مرگ یک روز بالاخره سر میرسد؛ چه منتظرش باشیم، چه غافلگیر شویم. چه کارهای ناتمام و حرفهای ناگفته روی دوشمان سنگینی کند و چه بارمان را سبک کرده باشیم. بعضیها ترجیح میدهند انکارش کنند با این خیال که اگر ندیده بگیرندش، میتوانند به تعویقش بیندازند یا از قطعیتش بکاهند. بعضیها دوست دارند تحت کنترل دربیاورندش. راجع به همه جزئیات روزهای نبودنشان برنامهریزی میکنند؛ کجا دفن شوند و مراسم ترحیم چطور برگزار شود و کی بیاید و کی نه! بعضیهای دیگر هم ترجیح میدهند بعد از نبودنشان، باشند؛ مفید و موثر. خواسته دستنیافتنی و عجیبی است؟ نه آنقدرها... با ما همراه باشید تا بگوییم چگونه
همه چیز از این نامه شروع میشود
"این جانب ... در کمال صحت و سلامت جسمی و روانی درجهت اعتلای دانش بشری و خدمت به عرصه علم و فرهنگ این مرزوبوم و پرورش نسلی داناتر و تواناتر [..]جسم و کالبد خود را پس از مرگ که حق است [..]اهدا مینمایم". همه چیز از این نامه شروع میشود. بعضیهایی که با دست کوتاه شده از زندگی هم به دیگران نفع میرسانند، پای این نامه را امضا کردهاند. این چند خط، شروع وصیت نامهای است که به موجب آن فرد کالبدش را اهدا میکند تا بعد از مرگ، به جای پوسیدن زیر خاک و خوراک مور و مار شدن ابزاری شود برای پیشرفت علم و نجات جان بیماران.
آنچه دقیقا در سالن تشریح می گذرد
در سالن های تشریح دانشکده پزشکی معمولا تعدادی تخت که اینجا میز تشریح نام دارد و تعدادی چراغ و دوربین دیده می شود. کاربرد چراغ که معلوم است، دوربینها برای این نصب شدهاند که وقتی تعداد دانشجوها زیاد باشد؛ روند تشریح را ضبط کنند و روی مانیتورهای دورتادور اتاق نمایش بدهند. چند هواکش قوی و بزرگ هم هست که باعث تهویه هوا میگردد تا شرایط کار اساتید و دانشجویان را بهبود بخشیده و بوی مواد شیمیایی را خارج نمایند. در کنار هر سالن تشریح معمولا سردخانه کوچکی است با چندتا یخچال فلزی و حوضچه. جسد وقتی پایش به دانشگاه باز میشود، ابتدا در این اتاق مورد استقبال قرار میگیرد. همانطور که میدانید جسم ما بعد از مرگ تجزیه و متلاشی میشود، اما چون اینجا قرار است استفاده شود، باید جلوی از بین رفتنش را بگیرند. برای این کار، شریان ران جسد را باز میکنند. عروق را خالی میکنند و مایع فیکس (ترکیبی از فرمالین، گلیسیرین، اسیدفنیک و چندماده دیگر) به آن تزریق میشود. جسد پنج، شش ماه در این اتاق و در حوضچه فیکس مهمان است تا مایع کاملا در آن نفوذ کند. در این روش، آنزیمهای تخریب کننده جسد ترشح نمیشوند و باکتریها فرصت فعالیت پیدا نمیکنند، پس از بوی تعفن هم خبری نیست. یکی از بوهایی که اتاق تشریح را نیازمند هواکش میکند، مربوط به ماده فیکس است. اگر تعداد جسدها زیاد باشد –که نیست- در یخچالها توی نوبت میمانند. بعد از اینجا به اتاق تشریح میروند تا کار تدریس را شروع کنند.
پشت سر موفقیت هر پزشک متخصص، علم آناتومی نهفته است
اگر فکر کرده اید استفاده از کلمه «تدریس» در پاراگراف قبلی استعاری یا غلوآمیز است، توضیحات دکتر «حسین حقیر» نظرتان را عوض میکند. دکتر حقیر، استاد آناتومی توضیح میدهد که در اتاق تشریح چه خبر است و چرا کاری که جسم بیجان ما انجام میدهد، تدریسی فداکارانه است؛ "وقتی متوفی وارد اتاق تشریح میشود، ابتدا برایش فاتحه میخوانیم. بعد عضوی را که میخواهیم تشریح کنیم، از زیر کاور بیرون میآوریم. کاور، پارچه خیسی است که دور جسد بسته و روی آن پلاستیک کشیده میشود. ما ترجیح میدهیم جسد را مرطوب نگه داریم، چون تشریح جسد خشک کار سختی است. خب فرض کنید میخواهیم دست را تشریح کنیم.
ابتدا پوست را بر میداریم؛ لایه لایه اعصاب سطحی را بررسی میکنیم؛ بعد میرسیم به بافت زیرپوستی و عضلات و اعصاب. به این شیوه دانشجوها تک تک اندامها و عملکرد آنها را یاد میگیرند. دانشجو وقتی میتواند بیماری را پیدا کند که بداند بدن نرمال و سالم چطوری است. تمام رشتههای مرتبط با علوم پزشکی از دندان پزشکی و فیزیوتراپی و مامایی و پرستاری گرفته تا بیناییسنجی و شنواییسنجی و علوم آزمایشگاهی و خلاصه همه شاخههای مرتبط، باید آناتومی بدانند. یکی از بخشهای مهم آناتومی، تشریح است که در آن، جسد به فارغالتحصیلان آینده میآموزد چطور آسیبشناسی کنند و جان بیمار را نجات بدهند. پشت سر فلان متخصص مشهور که همه کارش را تحسین میکنند، آناتومی نهفته است. او اگر پایه آناتومی قوی نداشته باشد، نمیتواند از پس چالشهای حرفهاش بربیاید. مثلا اگر یک عمل جراحی با برشهای روتین قابل انجام نباشد، جرئت ایجاد برشهای تازه را نخواهد داشت. جراحی قدیمی میگفت برای عمل کردن آپاندیس لازم نیست پزشک باشید. یک تکنیسین اتاق عمل هم وقتی چند بار ببیند شما چطور بدن را برش زدید و آپاندیس را بیرون آوردید، میتواند مثل شما و حتی بهتر از شما عمل کند.
فرق یک جراح خیلی خوب با جراح معمولی این است که جراح خوب میگوید من با این برش معمول چهار سانتیمتر شکم بیمار را باز میکنم؛ اگر سمت دیگری از بدن بیمار را یک سانتیمتر برش بزنم، میتوانم همین عمل را بدون هیچ مشکلی انجام بدهم. کسی که میخواهد برش جراحی جدیدی ایجاد کند، باید کاملا بداند زیر چاقو چه چیزی قرار گرفته است که شریان یا عصبی را قطع نکند."
چه کسانی با چه ویژگیهایی جسد اهدا میکنند؟
از لحاظ قانونی و شرعی، هیچ منعی برای اهدای پیکر وجود ندارد. ما از بعد انقلاب، فتوای حضرت امام (ره) را داریم که تصریح کردند اگر حیات انسانهای دیگر منوط به تشریح جسد باشد، اشکالی ندارد. فتاوی دیگر مراجع گرانقدر هم وجود دارد که در سایت گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می توانید مشاهده بفرمایید. نزد مردم شاید تصور کاری که در اتاق تشریح با جسد میشود، مانع استقبال عدهای باشد، شاید برای فهم بهتر این مطلب بتوان از این مثال بهره برد زمانی اهداء عضو از بدن یک فرد دچار ضربه مغزی قابل هضم نبود ولی امروزه همگی به حیات بخش بودن این فرایند اذعان داشته و مورد استقبال بیشتری واقع شدهاست درحالی که زیر خاک اتفاق بهتری در انتظار بدنمان نیست. جسم ما به هر حال از بین میرود فقط، چون اتفاقات زیر خاک جلوی چشم نیست، تصویر دردناکی از آن هم وجود ندارد. ما در دانشگاه، با نهایت احترام با پیکرها برخورد میکنیم؛ هم به عنوان انسانی که فوت کرده و هم به عنوان فردی که خودش را وقف علم کرده است. بعد از تمام شدن کارمان هم موظف هستیم برای متوفی، قبر تهیه کنیم و مراسم تدفین برگزار کنیم.
از آن جایی که به دلیل کمبود جسد ناچار هستیم زمان زیادی -حداقل شش ماه که تا چند سال هم ممکن است طول بکشد- پیکرها را نگه داریم، برای بازماندگان راحت نیست که در این مدت از عزیزشان قبری نداشته باشند یا سر مزار خالی او بروند. خب البته حق هم دارند. خارج از روال و قاعده عمل کردن، کار سادهای نیست. کسی که تصمیم میگیرد، کالبدش را اهدا کند، توانایی خاصی دارد که میتواند خودش و عزیزانش را مجاب کند به دیدن آینده. نمیشود از همه توقع داشت چشمهایشان را ببندند و ۲۰ سال بعد را ببینند که دانشجوی امروز جراح شده و زندگی آدمهای زیادی چه بسا فرزندان خودشان به تبحر او وابسته است. اهداکنندگان پیکر، روحیه بالا و دید وسیعی دارند.
اهدای کالبد، جان چند نفر را نجات میدهد؟
در تمام گروههای آناتومی مکانی به نام سالن مولاژ وجود دارد که در آن برای آموزش قسمت های مختلف بدن از مولاژها یا همان مدلهای پلاستیکی استفاده می شود. این مولاژهادر آموزش پزشکی، ضروری و مفید هستند، ولی هیچ چیز جای جسد را نمیگیرد. آنچه روی جسد آموخته میشود، هیچ وقت ازیاد نمیرود. این روزها که کالبد به اندازه کافی اهدا نمیشود، نویددهنده آینده ترسناکی است. ما تقریبا در هر ترم حداقل یک جسد لازم داریم برای حدود ۲۰۰ دانشجو که با استانداردها فاصله بسیار زیادی دارد.
در دانشگاههای معتبر دنیا، هر هشت نفر یک جسد دارند و خودشان آن را تشریح میکنند درحالیکه در کلاسهای ما استاد تشریح را انجام میدهد و دانشجو فقط میبیند. در این شیوه، یادگیری قطعا شبیه سایر دانشگاهها نیست. همین دانشجو فردا پزشک متخصص میشود و عضوی را جراحی میکند که یک بار در زندگیاش از نزدیک ندیده و لمس نکرده است. هر پیکری که امروز اهدا میشود، به پزشکان بسیاری درس میدهد و این پزشکان در طول عمر کاریشان با تعداد غیرقابل محاسبهای بیمار سر و کار خواهند داشت. نمیشود تصور کرد اهدای کالبد، جان چند نفر را نجات میدهد.
آیا همه افراد برای اهدای جسد مناسب هستند؟
در مورد نحوه اهدا جسد مراحل آن و رضایت همه وراث و هر فردی که شجاعت اهداء جسد خود را داشته باشد میتواند در این فرآیند آموزش به پزشکان آینده مشارکت داشته باشد مشروط بر این که بتواند رضایت وارثین خود را جلب نموده و فرم مربوطه را همراه با گرفتن امضاء از وارثین را تکمیل نماید.