رفتن به محتوای اصلی
x

همیشه این پرسش برایم مطرح بود که چرا بیشتر آدمیان، گذشته را می ستایند و زمان حال را نکوهش می کنند؟

این روزها در حال مطالعه کتابی از نیکولوماکیاولی(۱۴۶۹-۱۵۲۷م) با عنوان "گفتارها " به پاسخی از او به پرسش یاد شده، برخوردم. ماکیاول سه علّت در ستایش گذشته و حسرت خوردن آن و نکوهش حال، یادآور شده است : او می نویسد:
نخستین سبب این است که مردم درباره رویدادهای گذشته هرگز تمام حقیقت را نمی شناسند؛ چون نویسندگان، بیشتر اوقات رویدادهایی را که مایه ننگ عصر ایشان است، پنهان می کنند. بنابراین، فقدان آگاهی لازم و کافی از گذشته، اوّلین عامل مدح گذشته و قدح حال است.
دوّم او بر این باور است که نفرت یا از ترس می زاید یا از رشک و این دو به گذشته مربوط نیست؛ چون گذشته نه ترس بر می انگیزد و نه رشک. در حالی که زمان حال بر خلاف گذشته است؛ هم ترس برانگیز است و هم رشک زا. از این رو، گذشته که فاقد ترس و رشک است، ستایش و زمان حال که مملوّ از آن دو است، نکوهش می شود.
سوّم این که امیال آدمی سیری ناپذیرند؛ چون طبیعتش خواهان همه چیز است؛ ولی سرنوشت تنها چیزهای اندکی را به او ارزانی می کند و همین امر منشاء ناخرسندی او از همه چیزهای است که به دست دارد. از این روست که بدون دلیل عقلی، گذشته را می‌ستاید و زمان حال را می نکوهد و چشم به راه آینده است.
۱ تقی الدین مقریزی(۷۶۶-۸۴۵ق) تاریخ نگار مسلمان و جامعه شناس مصری که حدود یک قرن پیش از ماکیاولی می زیسته؛ نیز در باره ناخرسندی آدمیان از زمان حال و ناشناخته بودن آن می نویسد: به طور طبیعی هنگامی که مردم به انواع مشکلات گرفتار می شوند چنین می پندارند که در گذشته این گونه گرفتاری ها نبوده و سابقه نداشته است و برطرف شدن و رهایی مردم از آنها نیز ناشدنی است. او پس از این که این پندار را برخاسته از ناامیدی از رحمت خدا دانسته، نوشته است: همیشه زمان حاضر و معاصر حقش، ناقص و ارزشش ناشناخته می ماند. این ناشناخته بودن زمان حاضر بدین علت است که ناگواری اندک که انسان آنرا به چشم خود می بیند؛ بسیار در نفس و جان آدمی تاثیر گذارتر است از خبری که از گذشته می شنود. رنج بردن از اندکی ناگواری که انسان آن را درک می‌کند، از شنیدن و یادآوری ناگواری های فراوان گذشته، بسیار سخت تر و درد آورتر است.
۲ نتیجه این که ناگواری ها در گذشته زندگی بشر بوده، امروز هم هست و در آینده نیز خواهد بود. بهترین راه حل این است که از گذشته، عبرت گرفته و تجربه بیاموزیم، برای آینده، برنامه ریزی نمائیم و در حال، زندگی کنیم.
روانشناسان بر این باورند که حسرت گذشته را خوردن، تباهی حال و آینده را بدنبال خواهد داشت.
و چه زیبا امیر بیان علی علیه السلام فرمود: ما فات مضی و ما سیأتيك فأين فاغتنم الفرصة بين العدمين
شاید در پی همین سخن حکیمانه مولی است که سعدی سروده است:
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن، فرصت شمار، امروز را.

کوشش در عیش نقد که توصیه خواجه شیراز است نیز به همین دم غنیمت شمردن و زندگی در حال، تفسیر شده است.

 

۴ فروردین ۱۴۰۰، نیکولو ماکیاولی، گفتارها، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۹۴، ص ۱۹۱- ۱۹۳.
۲. علی غلامی دهقی، اقتصاد، جامعه و مدیریت در تاریخ نگری مقریزی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۹، ص ۷۲.